جدول جو
جدول جو

معنی علی جریدلی - جستجوی لغت در جدول جو

علی جریدلی(عَ یِ جَ)
علی یوسف علی جریدلی، وی پیش از سال 1313 هجری قمری درگذشت و لقب او را ’کردیلی’ نیز گفته اند. او راست: 1 -بدائع الحکم. 2- معرض السیاسه. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرس دارالکتب المصریه ج 5 ص 352 و ج 7 ص 99)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ عُ بَ دِ)
ابن عبدالله بن عیاش قیروانی مالکی عبیدلی. فقیه و متکلم قرن هشتم هجری قمری بود. در قیروان ساکن شد و در سال 748 هجری قمری درگذشت. اوراست: 1- عقیده فی التوحید. 2- کتاب فی الفقه. (از معجم المؤلفین از هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 719)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ دُ رَ)
ابن احمد دریدی، مکنّی به ابوالحسن. زبیدی نام او را نقل کرده و اصل او را از فارس دانسته است که در آن هنگام وراق بن درید والی آنجا بود. رجوع به معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 81 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ کِ)
ابن احمد کریدی حنفی. ملقب به شکری. فقیه و عالم فرایض و فلکی و مفتی قندیه بود. و در سال 1257 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- شرح زیج حسین حسنی منجم. 2- الفتاوی الشکریه. 3- کتاب الفرائض. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن محمد بن مکی بن عیسی بن حسن بن عیسی شامی عاملی جیلی، ملقّب به نجیب الدین و مشهور به ابن مکی. رجوع به علی شامی شود
لغت نامه دهخدا